... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

ما و قصه وحی

درمیون پیامهای بازرگانی تلویزیون هیچ پیامی تاحالا به اندازه اون انیمشن تبلیغی منو به فکر فرو نبرده. درست یادم نیست تبلیغ چه محصولی است ولی جریان مربوط به فردی میشه که به زحمت و سختی تمام، به قله کوه میرسه؛ درست همون موقع یکی دیگه ازاون ورکوه ازطریق پله ها و به راحتی میاد بالا.

براین باورم نسبت عقل و دین یا عقل و وحی یک مساله فوق العاده حیاتی است، ازون مساله های کلیدی بشراست که پاسخهات بهش میتونه درادامه خیلی تعیین کننده باشه.

صرف نظر از بحث های نظری با حاصل و بی حاصل، جاداره ازخودمون بپرسیم ما تاچه حد در برقراری یک نسبت درست میان وحی و این عقلی که زمامدارزندگی ماست موفق بودیم!؟ آیا خدا درقرآن با من و شما حرف زده یا با واسطه های فهم!؟ چطور باید حرفهای خدا رو خواند؟ اصلا ما الان حرفهای اونو میخونیم؟

نظرات 20 + ارسال نظر
بهرام دوشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 15:08 http://pargar4.persianblog.ir

بازی جالبیست بازی ضمایر. "ما" همیشه بزرگتر است از "شما". در "شما" هیچوقت "ما" مستتر نیست اما همیشه در "ما"، "شما" هم مستتر است، حتی وقتی که این "شما" و "ما" با هم در جنگ باشند، میتوان گفت "ما" با هم در جنگیم. (حتی درین موارد "با هم" هم برای محکم کاری به کمک می آید.) حتی وقتی کسی میگوید: "ما مسلمانیم و شما کافر" میتوان ایندو را باز هم در یک "ما" با هم جمع کرد:«"ما" با هم هم عقیده نیستیم.»
حالا داستان شماست! و این "ما" و قصۀ وحی. یعنی اینکه...

درمورد اصل قصه عقل و وحی تفکیک «ما» و« شما» جا ندارد به نظرم آخه مساله ای است مال همه و ای بسا پاسخ «شما »به این مساله است که «شما» را از«ما» جداکرده است ، هرچند قبول دارم درادامه با طرح سوالاتم که خاص تراند،« شما» را در«ما» ادغام کردم.
ازخوبیهای جهان مجازی که آنرا مستحق ستایش نموده است همین وسعت نگاهی است که می طلبد آنهم بخاطر وسعت مخاطبش .

رحمتی دوشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 16:48 http://mnrahmati.blogfa.com

...او می گفت من هر آیه را که می خوانم با همه وجود احساس می کنم که همین اکنون بر من نازل می شود! و مخاطبش دقیقن خود خود خود من هستم!
اینجاست که عقل به شهود رسیده است و وحی مستقیما با عقل در آمیخته و از این امتزاج یک چیز سوم پدید آمده که همان فهم حقیقت.

یعنی فهم هرخواننده ای از اون حجت است؟

وصال دوشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 23:49

سلام عیدتون مبارک

سلام
عید شماهم مبارک وصال جان

اسکندری سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:25

سلام . مباحث وایتهد را مطالعه کن . مباحث شلایرماخر. و نیز ...
سالها است که این حرف ها را می شنویم! نمیدانم چاره کار چیست؟

سلام
چاره کار درگیرشدن است و مدام درگیرشدن شاید!

بهرام سه‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 16:09 http://pargar4.persianblog.ir

چاره! چاره های بیچاره! ناچارها.
چاره جویی! جوی چاره ها! چاره های جویی!
برادرم چاره ای که بخواهد سرانجام کارها باشد در کار نیست. جایی دیده نشده است که این مبارزه به پایان رسیده باشد. در این نبرد، فقط میتوان سنگری را پس از سنگری فتح کرد، و به پیش رفت. سرانجامی هم بر این فتوح نیست.
فقط نباید فراموش کرد که تلنبار شدن اینهمه امور معوقه برای آن است که نسل هاست که "نسل" ها بخواب رفته اند و وظایف هر روزه شان را، همان روز انجام نداده اند. ما ناچاریم برای آنکه به معوقات تاریخ مان نیافزایم هر روز، وظایف محوله همان روز را انجام دهیم تا بر معوقات موجود افزوده نگردد.
فقط و فقط هم یک سلاح درین میدان کارساز است:
برین میدان هستی سوز سامان ساز، پری از جان بباید تا فرو ننشیند از پرواز...

"نقد"، "نقادی"، جسارت برای پیرایش هر آنچه که تاریخ مصرفش سر آمده و دیگر نه یار شاطر که بار خاطر است. روشنگری ما اندکی به تاخیر افتاده است ولی چاره ای نیست برای از سر گذراندنش.
ببخش، که خوب میدانم، خودت بهتر از من اینها را میدانی.

اگر زرنگ باشیم خیلی ازمعوقات اززمین برداشته خواهند شد.
تخریب های بی ساخت و ساز نو و درست هم خود میتوانند معوقات تازه ساز ماگردند به نوعی لذا باید مراقب بود مثل گذشتگانمان به ملامت آِیندگانمان دچارنگردیم.

کبک سیاسی چهارشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:19 http://kabkesiasy.blogfa.com

عجب پست تمیزی. عجب مثال جالبی. عجب تبلیغی. عجب برداشتی.
پروانه ای
پر وانه
پروا نه

عجب تمجیدی!!

طاعون چهارشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:05

حرفهای خدا را نباید خواند باید فهمید از لابلای زندگی

آفرین .. موجودات کلمات خدایند پس خدا از کانال تمام هستی باهامون حرف زده... عرفا و شعرا بعضی از حرفهاشونو کشف کردند و رهم رفته با این زبان آشنا ترند.

کبک سیاسی چهارشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:08 http://http://kabkesiasy.blogfa.com/

در کبک سیاسی بخوانید:
حمله ی موجودات فضایی به داروین

عجب این داروین پوست کلفته هااا با این همه حمله هنوز داروینه!!

دلشکسته چهارشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:01 http://delshekaste63.blogfa.com

سلام دوست گرامی
می دونم خیلی دوست داری به وبلاگ من سر بزنی
پس ازت دعوت می کنم به من و وبلاگم سر بزنی
خیلی خوشحال شدی مگه نه؟[نیشخند]
خوشحالی شما خوشحالیه من[خجالت]
پس منتظرتونم
خوش باشید

سلام
سرزدم.

فرزانه پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 09:06 http://kolbe-tanhayee-man.loxblog.com

سلام لیلا جون

راستش من خیلی مثل شما از مسایل فلسفی شاید سر در نیارم اما چیزیکه میگم از روی همون کتابهای فلسفه ای که توی دوران مدرسه خوندم و یه چیزهایی یادم مونده

من هم با گفته دوست عزیزمون ( طاعون ) موافقم حرفهای خدا رو نباید خوند باید از لابه لای زندگی درکشون کرد و فهمید

حقیقتش شناخت دینی به نظر من یه مسیله عقلانی و فقط با بهان عقلی اثبات میشه
بعضی وقتها هم میشه گفت حیاتی محض که فقط از طریق وحی ثابت میشه و به اثبات میرسه

و بخشی هم میتونه هم از راه وحی و هم از راه عقل، مطرح شود.

این چیزی بود که به ذهنم رسید

اما حرف اصلی اینه که

خدا از طرق مختلف با ما صحبت میکنه این ماییم که باید حرفش رو با جون و دل بشنویم وقتی با گوش دل حرفش رو بشنویم خیلی مسایل حل میشه و شاید به اونجایی که خدا ما رو خلق کرد و خواسته برسیم - نایل شیم


فرزانه عزیز با نظرت که فرمودی خدا ازطرق مختلف با ما صحبت میکنه موافقم درعالم تجربه انسانی، یک صداهایی شنیده میشن که انگار میخوان چیز یا چیزهایی رو به ما بگن این خیلی مهمه که اونها را بشنویم و درثانی بفهمیمشان.
فرزانه جان !
ازاینکه ذهنت رو درگیر این بحث کردی خوشحالم . کتابهایی رو که دانلود کردی حتما بخون لذتی داره که نگو نپرس. موفق باشی .

[ بدون نام ] شنبه 3 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:15

سلام
همش می آیم اینجا وو مباحث را می خوان و می خواهم من هم وارد این گود بشم که بخاطر تبعات اش و اینکه هی باید بیایی پاسخ بدی و هی نقد کنی پشیمان می شوم همان خواننده باقی می مانم...اینم از عوارض پیری و خستگی ست دیگر
درضمن ار یکی از پاسخ های هوشمندانه تان به جناب بهرام به شدت مشعوف شدم

سلام
علاقمند استفاده ازاندیشه تان هستیم بهرحال.

فرزانه شنبه 3 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:41 http://kolbe-tanhayee-man.loxblog.com

سلام عزیز خواهرم

ولادت سه نور ولایت بر شما مبارک

ماه میلاد سه پرچم دار عشق

دلبر و دلداده و دلدار عشق

ماه میلاد سه ماه عالمین

سید سجاد و عباس و حسین(ع)

سلام برخواهرگلم
برشمانیزمبارک

خسروی شنبه 3 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:10

توکامنت یکی مونده به آخر یادم رفت اسمم بنویسم

سلام

سلام
پس شما پیرشده اید!!

بهرام دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 22:40 http://pargar4.persianblog.ir

سلام خدمت آقای خسروی عزیز. اگر سوءتفاهمی پیش آورده ام عذر میخواهم هیچگونه نیت سوئی نداشته ام.

حسنا سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 09:32

کجایی رفیق! دامادی برادر این همه مشکلات داره ؟

سلام حسنارفیق
بگو گرفتاری مبارک!

خسروی چهارشنبه 7 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:05

سلام

جناب بهرام ارجمند حقیر نوازی کردن ، عذر خواهی نیاز نیست..
در گفتگو ها و تضارب افکار طبعا هرکس به سمتی گرایش داره و خواننده هاهم از این قانون مستثنی نیستند..
شاید من از جناب بهرام باید 2بارعذر خواهی کنم که در استخدام الفاظ کوتاهی کردم تا به زحمت تصحیح نیت بیافتند و هم اینکه درآخرین تلاقی من باایشان کمی یا یکم بیشتر از کمی کدورت ایجاد شد که من مقصرش بودم

طاعون چهارشنبه 7 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:58

شما چرا به همه چیز با چشم فلسفی نگاه می‌کنید؟
کی میخواید پروانه بشید؟

اندیشه مساوی بافلسفه نیست!

وحید حلاج یکشنبه 11 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 00:04 http://www.pargaar.mihanblog.com

سلام، گفتید که " براین باورم نسبت عقل و دین یا عقل و وحی یک مساله فوق العاده حیاتی است، ازون مساله های کلیدی بشراست که پاسخهات بهش میتونه درادامه خیلی تعیین کننده باشه." چرا؟ اگر ممکنه بیشتر توضیح بدید

سلام
عقل به عنوان یک نیروی زنده که مدام درانسان می جوشد و درهرزمینه ای ورود می یابد و برای خودش آیه ای دارد باید نسبتش را با وحی مشخص کند تا تکلیف انسان مشخص شود بی این توجه انسان دچار نوعی بلاتکلیفی می شود به نظرم.
بدلیل ذهن درهم برهم ام درحال حاضر بیشترازاین نمی توانم چیزی بنویسم اجازه میخوام درفرصت دیگری به این مساله واردبشم.

علی یکشنبه 11 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 07:35 http://www.ali11z.blogfa.com

سلام خسته نباشید خانم

سلام
ممنون

Saman.TanhaTarinTanha چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 16:26 http://www.delbakhtegan.lxb.ir

سلام خواهر گلم بدون تعارف وب جالبى دارین ، راستش منم آخر دل شدم ، معلومه شما هم عشق رو تجربه کردینا راستش من دنبال همنفس هامم ، امیدوارم که موفق باشین . راستش من یه گروهى تشکیل دادم بنام "دلباختگان" لطفا بیاین تو وبم و عقایدمو نسبت به عشق بخونین و اگه قبول داشتین و اگه دوست داشتین افتخار یارى بدین و عضو بشین و از طریق یک نظر منو مطلع کنین ، متشکرم . سامان

سلام
چشم بسته غیب می فرمایید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد