... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

... آخر دل شدم

جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب

شب که آرام تر از پلک تو را میبندم


یعنی گاه سفر آمد؟

 خواهرم بلاخره در برابر اقتضائات زمان تسلیم شد، امیرحسین خاله آخرین خواهر زاده من است که تبلت دار شده است. چالش بعدی مادر و فرزند اینترنت است؛ در حالیکه طاهای جغله درس نخوانده، استاد دانلود کارتن  و بازی و دیگر سرگرمی های نسل دهه نودی است، خانواده امیرحسین شدیدن در برخورد با این ارتباطات محافظه کارند. نمیدانم کدام درست است اما اصلن حس خوبی نداشتم وقتی خلع سلاح بودن امیر حسین در برابر بچه خاله ها و دوستان قد و نیم قدش  را می دیدم. من در این سن قدرت مدیریت استفاده از  این وسایل را ندارم ولی دعا می کنم امیرحسین این توانمندی را کسب کند.

------------

پ.ن: امشب هوای نینوای سراج به سرم زده. نمیدانم چرا ولی گاهی بخشی از گذشته در حال استحاله شده ات حکم کحل البصر پیدا می کند چون هیچ چیز به آن اندازه آرامت نمی کند.


!!

میگفت  حاج خانم همسایه مان این چند روزه که دختر و نوه هایش از بلاد غرب به هرات آمدند ظرفها را بعد شستشو در آفتاب پهن می کند تا نجاستشان  زایل شود!!

-----------

پ.ن: من هیچ حرفی دراین باره ندارم عوضش تا دلتان بخواهد غرق تصویرکردن  ابعاد انسانی این قضیه ام؛ آنجا که عاطفه و عقیده با هم برخورد می کنند باید دردناک و کلافه کننده باشد.