-
نگاه نو
چهارشنبه 5 آبانماه سال 1395 03:03
امروز همه چی را رها کردم و زدم بیرون. ذهنم تا پاسی از راه همچنان درگیر بود اما آزادش ساختم. عوضش احساسم را بیدار کردم. امروز خورشید را دیدم، آسمان را دیدم، کاشی های حرم را دیدم، اشکهای حلقه زده دور چشم اون دخترک را دیدم که دست مادرش را گرفته بود و دنبال جایی برای نشاندنش می گشت، زمزمه بانوان پاکستانی را شنیدم، پیرمرد...
-
آن ده!!
یکشنبه 18 مهرماه سال 1395 13:31
قال: اِنّی عبداللّه. ----------------- لحظه ای که مریم تمامِ یقین می شود.
-
شبرو ماه
چهارشنبه 14 مهرماه سال 1395 21:59
تا بیکران خویشم راهی دگر نمانده است !! ---------------- 1) : در پس کاربرد زبان، یک منطق حاکم است؛ ما برای ارتباط موثر و فهم یکدیگر به زبان رو می آوریم، وقتی پای منطق به میان آید لزوما سلامت روان کاربران زبان مطرح می شود. از این گذشته تجربه این مدتم به من گوید میان زبان و اخلاق پیوندوثیقی برقراراست. بدون اخلاق زبان...
-
تنفس
شنبه 10 مهرماه سال 1395 21:56
یک چیز از نقدهای اساتید دستم آمد؛ من انگار مستقیم رفته بودم سر اصل مطلب و هیچ رنگ و لعاب اضافی به مطلب نداده بودم. چرا؟ دلیل طبیعی و نا خودآگاه من برای این کار این بود که دغدغه ی فهم این دوتا فیلسوف رو داشتم . همین و لاغیر. یکی از اساتید اینو نقطه ضعف اصلی کارم میدانست؛ اون یکی استاد جوانتر نقطه قوت من و نوعی انقلاب...
-
روزهای اول پیغمبری
دوشنبه 5 مهرماه سال 1395 02:33
دشتی پر از گندم به زیر روسری دارم در خود بیابان هایی از افسونگری دارد گاهی شرابی کهنه ام در خمره ای تاریک گاهی کبوتر می شوم گاهی پری دارم من هم پرم از زخم های بی سرانجامی هم جا برای زخم های دیگری دارم احساس تنها ماندن یک مرد تنها را در روزهای اول پیغمبری دارم دنیا ندارم دین ندارم آخرت را هم اما تو باشی دردهای کمتری...
-
مورچه های کارگر
جمعه 2 مهرماه سال 1395 15:40
از وقتی از نرگس شنیدم فیلم فروشنده به سینماهای این شهر راه پیدا کرده و نیت سینما رفتن کردم، چنان سرمایی خوردم که اون سرش ناپیداست. دقیقن تجربه کردم هر وقت از لیوان میزبانی نوشیدنی بخورم که مشکوک میزند؛ مثلن لیوان بعضی از بچه های خوابگاه مخصوصا موقع هایی که خودشان هم سرماخورده باشند، تبعاتش را باید بپذیرم. بعد سه شبانه...
-
از جنس زندگی
سهشنبه 30 شهریورماه سال 1395 22:29
محبت چه طعمی دارد؟ تنها توصیفی که می توانم در این روزها داشته باشم اینه که بگم محبت دیدن مزه معنی می دهد؛ مزه گشتن و گشتن و ناگهان ( و من روی این ناگهانی بودنش تاکید دارم) رسیدن به یک معنی. آخ که من دیوانه ی معنی هایی هستم که بقول این نهیلیستها، در این جهان خالی و تهی یک دفعه سرو کله شان پیدا میشود و حس رفتن زیر آبشار...
-
!!!
شنبه 27 شهریورماه سال 1395 02:34
اللهم اجعل غنای فی نفسی
-
سماجت
یکشنبه 21 شهریورماه سال 1395 02:57
حسنا قدیما از نشانه ها حرف میزد. درست یادم نیست چرا و در چه متنی. اما خب یادمه روزهایی با حال و هوایی خاص، خیلی خاص، که مهمترین مشخصه شان سبکی و حس پرواز بود، حرفهایش برایم مفهوم مسحورکننده ای داشت. اون روزها و اون حس ها دیگر نیستند، یعنی به وفور قبلن ها نیستند اما چرا، مث روزهای پاییزی که در هوای آرام که خبری از...
-
در پای اجل یکان یکان...
سهشنبه 16 شهریورماه سال 1395 02:18
خداخیر نرگس را بدهد که امروز مرا کاشان برد . ذهنم کمی از این جنون سماجت گون کشف و کشف و کشف نجات یافت . در شهرهایی مث کاشان و همین هرات خودما که بناهای تاریخی حفظ شده اند، آدم، سنگ ریزه هایی را که سیزیف های تاریخ با هزاران زحمت و جون کندن بالای تپه ی تاریخ برده اند، بهتر میبیند. امروز با دیدن این بناهای بی صاحب بجا...
-
سکوت
یکشنبه 7 شهریورماه سال 1395 00:48
خدایا سکوت عنایت فرما!!
-
احساس امنیت
چهارشنبه 3 شهریورماه سال 1395 15:20
سقف احساس امنیت در جامعه ای که در ان زندگی می کنم را امروز کشف کردم چه میزان است. ----------- بنا به احضار آقای رئیس سری به دانشگاه زدم، بعد از اتاق آقای رئیس از تنها اتاقی که در این دانشگاه بوی فلسفه می دهد، سر در آوردم. اندر پیامدها ی قرابت افق های ذهنی انسانها باید گفت یکی همین در هم ریختگی ابعاد چیزی به نام زمان...
-
!!!
سهشنبه 2 شهریورماه سال 1395 01:04
اینکه رادیکالیسم اسلامی ویروسی جهش یافته در غرب وحشی است برای من همواره قابل تامل بوده است!! اما اغلب تقصیر را در جبهه خودی ها می جستم که چرا باید چنین زمینه هایی را در خود نهفته داشته باشتد. جدیدن که سخنان خانم نامزد انتخابات شان را شنیدم اوضاع فرق کرده است. اگر برای بشریت وجدان اخلاقی قایل باشیم این اظهارات، پرده از...
-
خوش بود گر محک اخلاق آید به میان
جمعه 29 مردادماه سال 1395 01:25
هر چه زمان می گذرد میانه ام با دینداری فقیهانه شکرآب تر میشود. شاید پر رنگ ترین شناسه ی این نوع دینداری، حداقل در سطح واقعیت اجتماعی، برای من «مات شدگی اخلاق» باشد. فقیهان در روش استنباطشان همه چیز را با کلام وحی می سنجند، من بنا به گفته ی عقل سلیم این روزها خیلی چیزها را با محک اخلاق می سنجم. کدهای زیاد درون دینی به...
-
حاشیه های ارگ
پنجشنبه 28 مردادماه سال 1395 02:30
از دیشب تا به حال قدمهای کوچک دخترکی را دنبال می کنم که سالها پیش حاشیه ارگ هرات را با هول و ترس فراوان طی می کرد. جنگ مجبورمان کرده بود خانه ی چند هزارمتری مملو از انواع گل و گیاه های تزئینی زیبا، درختان سرو سر به فلک کشیده و شمشادهایی که لازمه ی لاینفک بازی قایم باشک ما شده بودند را به گلوله و خمپاره و تانک و تفنک...
-
اّتّن
چهارشنبه 20 مردادماه سال 1395 01:30
رفتیم عروسی، یهویی همه کلهن اجمعین به رقص و پایکوبی قیام کردند. من ماندم و پیران جمع. بله، مادر بزرگ خدا بیامرزم می گفت دختر اینقد درس نخون، درس خوندن زن رو پیر می کند. من باور نمی کردم!!! بی تردید پیشرفت زنان غیور ما در این مدت ده - پانزده سال در عرصه دنسینگ را اگر سیاست مردان مان در عرصه مبارزه با فساد اداری یا...
-
شب، سکوت، من و خودت
شنبه 16 مردادماه سال 1395 02:19
شهر ما طی این چند سال گذشته مسجد باران شده است، بین اهل سنت و تشیع مسابقه مسجد سازی راه افتاده بدجور. قبلن ها اهل سنت مساجدشون خیلی محقر و کوچک بودند اما جدیدن ماجرا فرق کرده. یکی از همسایگان سنی که از قدیم الایام یکی از اتاق های منزلش را مسجد ساخته بود، چند سال قبل آنرا توسعه داد و یک مسجد نسبتا مجهز ساخت. یادمه اون...
-
حجاب رواج یافتگی!!
یکشنبه 10 مردادماه سال 1395 00:29
امروز یک لباس هدیه گرفتم. سه - چهار دقیقه گیج بودم چطور بپوشمش. اگه مقومات لباس بودن به پوشش، زیبایی و راحتی باشد، برای من هیچکدومشو ندارد. موندم تو را چه بنامم والا!؟؟؟؟ حالا میشه پذیرفت زیبایی و راحتی اموری سابجکتیو و لذا نسبی اند اما پوشیدگی رو دیگه کوتاه بیا جانم. یادمه یه روز روبروی انتشارات دانشگاه، کنار پله ها...
-
لطفا جوابمو بده
یکشنبه 3 مردادماه سال 1395 02:27
در میان تصاویری که شبکه های کشور از انفجار امروز کابل پخش کردند مادر پیر و قد خمیده ای را دیدم که درست نمی فهمیدم چه می گوید اما بی تابی اش برای جستجوی سه فرزندش در میان مجروحان مشخص بود. هر کار می کنم خیال آن زن مرا رها نمی کند!! ------------ پ.ن: زورم به جبر زمانه نمی رسد اما از تو که می شود بپرسم : « پس کجایی»؟؟؟
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 31 تیرماه سال 1395 02:44
رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کس...
-
شبهای هرات
چهارشنبه 23 تیرماه سال 1395 02:52
یکی از تاسف های بزرگ در زندگی ما انسانها این است که احساسات پاک اغلب در برخورد با فرهنگ ها و سنت های جور واجوری که ساختیم له و مدفون میشوند. یکی ا زتاسف های بزرگ در زندگی ما انسانها این است که «زبان» در بین ما قلب ماهیت پیدا کرده؛ علی القاعده باید واقعیت را ابراز کند اما از واقعیت طفره می رود. تا قسم حضرت عباس نخوری...
-
درک
دوشنبه 21 تیرماه سال 1395 00:49
آقای سرهنگ اداره گذرنامه می گفت ساعت یک پاسپورتم آماده می شود. خواستم بگویم اقای سرهنگ من ساعت یک با استاد راهنمایم جلسه دارم تا بروم ان سر شهر و برگردم اداره شما تعطیل می شود و باید تا فردا صبر کنم و لی من بی خانمانم آخه خوابگاه تعطیل شده و ...گوشهایش را چنان محکم بسته بود که یک کلمه هم نگفتم. دم در مانده بودم چه...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 1 تیرماه سال 1395 03:10
می گفت خاله لیلا دلم برای مشهد تنگ شده... گفتم علی جان از امکانات سوئیس استفاده کن خودت رو ارتقا ببخش. میگفت خاله لیلا مشهد جان است! ماه رمضونا مادر هواتو داشت، هیات می رفتی و ... گفتم علی جان غصه نخور بزودی مادر هم به تو می پیوندد. می گفت: نه، مادر اینجا بیاید نه دین برایش می ماند نه دنیا، مادر اونجا باشد من حمایتش...
-
قصه تضادهای ما!!
جمعه 21 خردادماه سال 1395 18:56
اینجا پر از لوتر های قمی است؛ چند روز پیش با یکی شان بر خوردم که دستش را برای خدا حافظی جلو آورده بود؛ گفتم درست است فلسفه غرب می خوانم ولی دیگر اینقدرررر پیشرفت نکرده ام هنوز، معذورم برادر. نصف شهر را درنوردیدم تا دفتر حاج اقا را پیدا کردم، حاج اقا نبودند به مسول دفترشان گفتم ببخشید یک شماره مستقیم بدهید، برای تماس...
-
لبخند
جمعه 14 خردادماه سال 1395 21:20
انسانهای دور و بر ما نه تنها مثل خود ما مطلق نیستند بلکه متفاوت از ما نیز هستند؛ بعضی وقتها عملکردشان آنقدر خلاف معیارهای شناخته شده است که حرصت را در می آورند؛ بعضی وقتها خصلت ها و تربیتشون صد و شصت درجه متفاوت از توست بطوری که یک کلام ساده حتی می تواند در متن تربیت انها برعکس ترجمه و تفسیر شود؛ بعضی وقتها ساده ترین...
-
آرمان های شطرنجی
چهارشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1395 16:33
در پاسخ به رفیق آسیه که از خاصیت افلیج کننده کمالگرایی نوشته است: ---------------- ما بچه های دوران آرمان خواهی های داغ انقلابی هستیم، ساحت ناخودآگاه روانمان شیدای نقطه ای، چیزی، حقیقتی است که وقتی چشمانمان را باز می کنیم قیافه شطرنجی اش آزارمان می دهد. گاهی از افلیج به دنیا امدن بخش پوزیتویستی روانم شدیدا متاسف می...
-
حال معنی خود مپرس
سهشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1395 01:12
دیدی شاعر میگه رقصی چنین میانه میدانم آرزوست! یه موقع هایی ذهن همچین گیر سه پیچ به یه موضوع میده و همچین اسکی سواری روی متن می گیردش که میشی تکه سنگی بی تحرک توی سالن مطالعه و البته غرق حرکت جوهری اشتدادی ازون نوعش که شاعر باز گفته: حال صورت این چنین و حال معنی خود مپرس. یعنی بعد بیست شبانه روز درگیری با رسم و رسوم...
-
عدالت جنسیتی هم عدالت است
چهارشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1395 12:13
الهیییییییییی!!! دختر طفل معصوم عجب دل پر دردی داشت. شاید تنها دانشجوی دکتری کم حرف و خجالتی که در عمرم دیدم ، بوده باشه، گاه گاهی که اتاقشون می رفتم به زور چند جمله حرف از زبانش می کشیدم بیرون. آمده بود خدا حافظی ولی از انجا که اینجانب انبانچه درد دلهای ملتم و قابلیت خاصی درتبدیل انرژی منفی به مثبت دارم، سفره دلش...
-
مقدس و ما مقدس
شنبه 4 اردیبهشتماه سال 1395 15:36
قبلن ها مفهوم مقدس جایگاهی سفت و سخت در ذهنم داشت؛ قبلن ها؛ قبل از اینکه قم نشین شوم نمیدانستم می شودشب نوزدهم رمضان بر مظلومیت علی خون گریست در عین حال خانه زن و بچه مظلوم را در کمال بی خیالی و بی ذره ای وجدان درد بالا کشید؛ قبلن ها روحانی و آخوند در کوچه خیابان می دیدیم دلمان قرص میشد و پشتمان گرم، نمی دانستم میشود...
-
قول میدیم همین فردا ازدواج کنیم
سهشنبه 24 فروردینماه سال 1395 00:26
آمده بود به اتاقمان سر زند تا بگوید: ازدواج کنید. گفتیم: باشه قبول، قول می دیم فردا ازدواج کنیم. همین دیگر. ------- پ.ن: برای منظوری که میدانستیم چیست داشت نظریه میداد که: 1-ازدواج هویت ساز برای زن است. 2- ارزش بخش به یک زن است. 3- کدوم مرد چهل ساله میاد زن سی ساله بگیره؟ 4- ظاهرن تعجبی که از سر و کولمان می ریخته او...